کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

تفکرمرصوصی

امروز دشمن منتظر غفلت و سستی ماست. استراحت بماند بعد شهادت... "شهید بیگلو"
تفکرمرصوصی
نویسندگان

تفکرمرصوصی

امروز دشمن منتظر غفلت و سستی ماست. استراحت بماند بعد شهادت... "شهید بیگلو"





اولین تکلیفمون رسید.....!!!

يكشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۲۶ ق.ظ

سلام مرصوصا...

بلاخره وقت اون فرا رسید که  متفکر بشیم....

با توکل به خدا تفکرمونو آغاز میکنیم ...

قدم اول : کتاب رشد رو که حاجاقا تو وب بنیان مرصوص گذاشتندمطالعه میکنیم

قدم دوم : طی جلسات خود جوشی که با همگروهی هامون خواهیم داشت برداشت هامون رو به بحث و همفکری میذاریم

قدم سوم :در آخر نتایج حاصل از تفکراتمونو به وب خودمون(تفکر مرصوصی)می فرستیم

و اما...

چند تا نکته مهم !!!!!!!!!

اولا مرصوصای عزیز حتما حتما یه سر به وب بنیان بزنید چون کتاب رشد رو باید از اونجا دانلود کنین ونکات مهمی  هم حاجاقا اونجا بیان نمودند.

دومامرصوصای گل ، گروه بندی هابدین صورته  و در اون سرگروه هامشخص شدند(سرگروه های محترم چندتا مطلب هم هست مخصوص شما ، که در پایین یادآور میشم  حتما بخونین)

خانم ها:

1.سرگروه: پارسه               اعضا:نجفی ، مهدوی، بهرامی ، عینی

2. سرگروه :بهارلویی                 اعضا : راستی ، زمانی ، زمانی ، عسگری

3.سرگروه :حیدری                اعضا : امیرخانی ، لطفی ، بیریایی ، حجتی

4.سرگروه :عظیمی                 اعضا : هادی ، باقری ، خدادادی ، حبیب اللهی

lمرصوصای عزیز اگر سوالی هم داشتند میتونن همین جانظر بذارن  !!!

این قسمتو سرگروه ها بخونن.....:

سرگروه های عزیزی که شماره همه اعضاشونو ندارن  لطف میکنن  با بنده تماس میگیرند تا شماره اونها رو خدمتشون عرض کنم.

از این به بعدش دیگه با خودتونه که آستینارو بزنین بالا و با اعضا هماهنگی کنین و جلسات هم اندیشیتونو راه بندازید(البته زودی دست به کارشید که کمتر از یه ماه وقت داریم)

 

سرگروه های عزیز بنده  2شنبه (7 بهمن)ساعت 4 در جلسه قرآن شرکت خواهم کرد انشالله .پس تونستید شرکت کنین تا از حضور هم  استفاده کنیم.

 

****این خبر هم برای اعضای گروه 4(: هادی ، باقری ، خدادادی ، حبیب اللهی):

عزیزان 2شنبه  ساعت 4 جلسه قرآنه ، لطف کنین  و بیاید تا هماهنگی کنیم.

اگر کسی نمیتونه بیاد حتما خبر بده.****

 

موفق باشید

یا علی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۰۶
متفکر مرصوصی

نظرات  (۱۳)

به نام خدا

1-درتعریف انسان باید به استعداد ها وتوانایی های انسان که هما ن سرمایه های اویندوباید این استعداد ها را شکوفا نماید.-نیاز های انسان- راه تکامل ورشد انسان
بازار های متعدد این دنیا یکی بازار پایین است با خریدارىهایى به نام دل و هوسهایش-مردم –شیطان ووسوسه هایش –دنیا ولذت هایش
بازار دیگرخریداری به نام خدامند دارد که خالق –مالک وپروردگاری مهربان است
خسارت ها و رشد که شامل عوامل رشدو ضرورت رشد می باشد
به طور کلی انسان موجودی است دارای دو بعد اخلاق وماده که می تواند از مقام خلیفت الهی وعرش الهی تا پست ترین مقام ها برسد..
2- دنیا همچون بازاری است که به با کمک خریدارانی همچون هوا وهوس ومردم وشیطان وووسوسه هایش انسان را دچار خسارت وضرر وزیان میکند.خریداری است که مانمیدانم اگر ما از آن لذت می بریم چه سرمایه ها وچیز های بااارزشی را از ما گرفته است.
۰۶ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۵۸ سبا خدادادی
باعرض پوزش بسیار از تاخیر به دلیل در دسترس نبودن شبکه وب.امیدبه جبران دارم.
پاسخ:
بله بلاخره پیش میاد .دانشجوییه و هزار تا ....
۰۴ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۳۴ سباخدادادی
انسان موحودی است که بانگاه به آنچه که دارد می فهمد که باید چکار کند.به سرمایه هایش اشراف کامل داردوبرای اعتلای آن تلاش می گند تا بتواند تغییر ایجاد کند.
برای انسان دنیا می تواند یک فرصت باشد.برای خسارت دیدن یا پیشرفت کردن.این به خود انسان بستگی دارد.اگر بداند جه باید بکند یا نداند در هر دو صورت خداوند دنیا را وسیله ای برای رسیدن به خواسته اش قرار می دهد.این سنت خداوند است.اگر آنقدر باهوش باشد که دنیا را وسیله ای برای تکامل وسپس رشد قرار دهد می داند که هر مانغی یک دشمن است.چیزی بسیار بی ارزش تر گمشده اش. پس باید از آن دوری کند.
ودر نهایت خداوند متعالی ترین هدف انسان از آفرینش است.اگر ما به خودمان توجه کنیم خدا در مقابل به ما می گوید که چه باید بکنیم.وما وظیفه داریم که انجام بدهیم و از خسارت در امان باشیم تا بتوانیم تغییر ایجاد کنیم.
۰۲ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۴۲ سمیراپارسه
1-در تعریف انسان به مولفه های نیازها وسرمایه های انسان که موجبات رش ویا انحطاط را فراهم میسازند توجه داشت که انسان ها اگرچه در سرمایه ها باهم تفاوت دارند اما در جهت دادن به اینها برابرند وچون سرمایه ها نامحدودند وعمر استفاده ازاین سرمایه ها محدود ما باید در این مدت کوتاه بیشترین بهره برداری ریاز عمر بکنیم و به عالی ترین ها برسیم وگرنه با کمتراز این سرمایه ها نیزمیتوان به بهشت وآب ونان و حوری وریاست برسیم پس باید سرمایه ها را بیش از این پرورش داد.
2-دنیا بازاری است که قرار است ما با سرمایه هایمان به تجارت بپردازیم حال با که تجارت کنیم که بیشترین سود حاصل شود؟این خریدارها چیزی ندارند و چیزی به ما باز نمیگردانند واگر لذت میبریم برای این است که نمیدانیم چه ازدست داده ایم پس چه بهتر که با بزرگترین تاجر دنیا که همان حاکم بر من(خدا)است تجارت کنیم.عوامل خسارت در این بازار نه عصرها نه دوره ها نه محیط ها هستن بلکه خود انسان است.
۰۱ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۴۰ سعیده حبیب اللهی
سلام.
پاسخ سوال ها:
سوال 1:
انسان سرشار از سرمایه و استعداد است، اما نه بازارها را می شناسد و نه خریدارها را.
خودش مهم نیست، هوس هایش مهم است، قدرت و ثروتش مهم است، نفسش مهم است. نمی گویم این ها مهم نیست و نباشد، مهم هست ولی تا حدتعادل.
انسان عظمت است، نبود، خداوند نمی فرمود: "فتبارک الله احسن الخالقین". خداوند عظمت انسان را نشان داده است. آفرینشش گواهی است.
انسان قرن هاست نشناخته مانده است. استعدادهایش کمک می کند به شناخته شدنش، اما باز قصه ی انسان و جهل و غفلت.
مقصر انسان است، نبود، تلاشی می کرد تا گامی بردارد، تا اسیر این بازارهای پوچ و بیهوده نشود.
انسان متضرر است، نبود، در برابر آنچه از دست داده، چیزی به دست می آورد.
انسان اسیر است، نبود، خود را زیاد می کرد، نه علم و قدرت و ثروتش را.
انسان قربانی جهل خود در برابر نیازها و سرمایه هایش است.
"انسان" عامل همه چیز است.
سوال 2:
دنیا ظاهری زیبا و فریبنده دارد، پر از بازارها و خریدارهای زیبا و هوس انگیز.
نمی دانم، اما شاید سخن خداوند هم دلیلی بر این باشد. " و ما هذه الحیاه الدنیا الا لهو و لعب"
جایی خوانده بودم: دنیا باطنش خطرناک است. باطن خطرناک دنیا چیست؟ هنوز نفهمیده ام.
فریبنده بودنش آشکار است، این همه هوا و هوس، این همه ثروت و قدرت، این همه شهوت و وسوسه.
اما با این همه توضیح، زیبایی های دنیا چیزی ندارند که انسان را زیاد کنند، آنها انسان را وسیله زیاد شدن خود قرار می دهند.
دنیا وسیله ای است که انسان با آن بالا می رود، این دنیاست که با کمک آن می شود آخرت را به دست آورد و آباد کرد، بالا رفت و اوج گرفت، اگر نبود، پیامبر نمی فرمودند: "دنیا مزرعه آخرت است".
یه نظر من در این دنیا، باید به اندازه نیاز برداریم، هر چه بالاتر باشیم، نیازمان بالاتر و برتر است. حال اگر بیش از نیازمان از دنیا برداشتیم به خریدارهایی که مفت سرمایه هایمان را می خرند برخورد می کنیم و ناگزیر، فروشنده ای با ضرر بسیار می شویم. شاید همین باشد که بسیاری از ما توشه هایی کم داریم.
خلاصه کنم، خرید و فروش این دنیا است که ما را بالا می برد یا حتی پایین می آورد.
۰۱ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۵۸ فاطمه عسگری
سلام
_ جواب سوال اول درمورد تعریف انسان :
با توجه به برداشت من از کتاب من انسان رامجودی میبیسنم سرشار از استعدادهای بکر ودست نخورده
کههرگاه در مسیر شناخت این استعدادها گام برداشت ودرجهت شکوفا شدن این سرمایه ها واستعدادها جلو رود به کمال دست یافته است
حال این انسان با دو مقوله مواجه است :-رشد
-خسر که در مفابل رشد قرار دارد
انسان هایی که به استعدادهای کما یافته ی خویش جهت وسمت مشخصی بدهند به عبارت دیگر انها را سازمان دهی کنند انکاه به رشد دست یافته اند
انسان ها استعدادهای متفاوتی دارند که متناسب با این سرمایه ها واستعدادها مسیری را انتخاب میکنند این که چه سرمایه هایی داریم واز چه مسیری انها راشکوفا میکنیم مهم نیست بلکه هدف وغایت مهم است باتوجه به این مطالب میتوتن به تفاوت انسان وادم پی برد به انسان تکامل یافته ی رشد یافته لقب ادمیت نسبت میدهند
از انجا که در هنگام حسابرسی میزان سرمایه ها یا دست اوردها رابهدتنهایی نمیسنجند بلکه نسبت سرمایه ها به دست اوردها محاسبه میشود پس جای بحث درمورد بی عدالتی باقی نخواهد ماند

جواب سوال دوم درمورد تعریف دنیا:
دنیا بازارگاهی است که انسان ها در این بازار سعی میکنند بهترین خریدار را برای اجناس خود پیداکنند بعضی خدارا خریدار قرار میدهند که چه خوب خریداری است
کسانی که با او معامله میکنند دچا ور شکستگی و خسران نخواهند شد چون قیمت هر انچه راکه میدهند تمام وکمال دریافت میکنند
اما انان که غیر خدا را خریدار قرار میدهند به خسران میرسند چرا که انچه را که ازدست میدهند خیلی بیشتر از ان است که به دست می اورند وجالب اینجاست که متوجه هم نیستند که چه را ازدست میدهند وچه بهایی را دریافت میکنند وچه سرمایه ای رااز دست میدهند
انان که دچار بازی ها ورنگارنگی های دنیا شده اند و همه چیزشان روزمرگی هها وخوش گذرانی هاست چه بد ضرر میکنند
به قول نویسنده انان که وسعت خسیس زمستان را درک کردند گندم میکارند پس دنیا مزرعه ایست برای کاشت وخداوند قران را راهنمایی برای نشان دادن مسیر رشد فرستاد.
۰۱ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۰۳ سمیرا عینی
سلام علیکم.شما دو سوال مجزا پرسیدید که جواب دهیم ولی چگونه ممکن است جواب آن ها را تفکیک کنم حال آنکه انسان و دنیا با هم معنی می شوند و انسان در بطن دنیاست .فکرها و اعتقاداتش در این دنیا عملی می شود و ظهورمیابد. انسان با شناخت خالقش ،خودش،دیگران و دنیاو هدفش و رسیدن به یک سیستم منظم فکری است که میتواند از سر در گمی نجات یابد و ابزار این کار عقل و وحی است. با استفاده از عقل و استعدادهایش را کشف می کند که در نتیجه می فهمد چیست و برای چه آفریده شده است .می فهمد بی نهایت استعداد و سر مایه دارد پس بی نهایت ادامه خواهد داشت. می فهمد موجودی دو بعدی است . جسم و روح. پس دو نوع نیاز دارد که در عین وابستگی و رابطه متقابل آن دو به هم ،یکی در خدمت دیگری است.نیاز جسمانی در خدمت نیاز روحانی .پس حقیقت اش روحش است و با پاسخ گویی درست به آن نیاز ها به تکامل می رسد و بعد از آن است که تازه به اول راه میرسد،به راه رشد؛را ه جهت دادن به تکاملش،به استعدادهایش. اما این انسان به راحتی نمی تواند به تکامل و رشد برسد چرا که او در بازار دوره ای دنیا قرار گرفته است . بازار خرید سرمایه هایش که هم خریدار خوب دارد و هم بد. با دقت و توجه به وحی (قرآن)است که می فهمد خریدار بدش همان هایی اند که بیش از آنچه میدهند ،میگیرند:مردم ،دل و هوس و عادت ها و تکرارها و از این قبیل اسارت ها.خریدار خو بش همانی است که بی اندازه به انسان می بخشد جرا که مالک اوست.انسان انگاه که خریدارش را پیدا کند تمام وجودش به او می گراید و عشق می ورزد و از شناخت ذهنی جلوتر می آید دست به انتخاب و عمل در این بازار دنیا می زند.پس آنگونه عمل می کند که خریدارش را از دست ندهد آنگونه که معشوقش بخواهد عمل می کند و برای ماندن در راه او صبر پیشه میکند و چنین انسانیکه همه عالم را از معشوقش ،خدایش،مالکش و خریدارش می بیند عاشق عالم می شودو نمیتواند بی تفاوت و سازشگر بشیند پس خلق را از اسارت هانجات می دهد . ین عاشقان تمام نیروهایشان و ته مانده ی استعداد هایشان را به جریان می اندازند وقتی که هم مسیران خود را بر حقی که به دست آورده اند و صبری که باید به دست آورند سفارش می کنندو با این انتخاب های درست دیگر خسران نمی بینند مگر به اندازه ای که کوتاهی کند .این بود قصه ی انسان ودنیایش .
به نام خدا
1.در تعریف انسان ب چه مولفه هایی باید توجه داشت با توجه به سر فصل های کتاب توضیح دهید؟
انسان موجودی است عجول واین تعجیل او در کار برای او ایجاد حادثه میکند البته در این جا میتوان گفت که شاید هم حادثه هاباعث میشوند که او دچار تصمیم عجولانه شود.
حال که دچار حادثه شد اگر زود به فکر فرو نرود و درست و غلط کارش را نفهمد طبقه بندی فکریش بهم میریزد ومسیر حرکتش را گم کرده وزمان میبرد تا دوباره مسیررا بیابد واویی که راهی طولانی و زمانی کوتاه در پیش دارد وامکان نیافتن راه نیزهست که فرد احساس بی هدف بودن کدرده و وجود خود را در دنیا بی فایده میداند که این جا متوجه نیاز انسان به یک راهنما و یاری دهنده میشویم که اوسرمایه ها و نیاز های انسان را بشناسد اما ان کیست و یا چیست؟او چیزی جز قران که سخن مخلوق ماست نیست اما چگونه انسانی که حرف های هم سطح های خود را متوجه نیست قران را بفهمد در این جاست که انسان به فردی زمینی از جنس خود(مفسر قران رهبر ومراجع تقلید) نیاز دارد که در هر مرحله از زندگی از او هدایت بطلبت البته ان فرد تنها هدایت گر است وانسان با سرمایه های وجودی چون عقل است که پیش میرود.
حال انسان باید استعداد های خود را یافته انها را تقویت کرده(تکامل) واکنون انها را رهبری میکند (رشد) تا در مسیر درست از انها استفاده کند,نیاز هایش را برطرف سازد.حال استعداد های تکامل وسپس رشد یافته را به عرضه میگذارد اما کجا در چه بازاری؟اگر خریدار خدا بود که هیچ ولی اگر شیطان ودسیسه هایش باشد دچار اسیب هایی میشود که این اسیب ها چیزی جز این نیست که انسان چیزی که نصیبش نمی شود هیچ کل چیزی را که بدست اورده به هیچ از دست میدهد وچیز عظیمی چون قرب الی الله را از دست میدهد وانسانی که قرب الی الله میخواهد علاوه بر تمام چیزهایی که گفتیم باید صابر باشد ودر راه از پا نماند.


2.باتوجه به مولفه های کتاب چه برداشتی از دنیا دارید؟
و حال دنیا جایی ک هم میتوان با ان به قرب الی الله رسید وهم میشود خود را به فنا شدن سپرد وبه دنبال چیزهایی رفت که شاید لذت بخش بوده اما به انسان چیزی که نمیدهد هیچ ازاو میکاهد و اورا پوچ میکند.
دنیا جایی است عجیب جایی که انسان می بایست هر قدمی را در ان هدفمند بر دارد وگرنه در راه مارپیچ دنیا گم میشود دنیا پر از زرق وبرق است که انسان اگر درگیر انها شد رهایی برای او سخت خواهد شد ولی اگر انسان خود را در دنیا کامل کرد میتواند همانند علی (ع)امیر وثروت مند زندگی کرده ونیز خود را تباه نکند درصورتی که راه درست را بداند ولی کسانی که دنیا را نفهمند اسیر زندگی کرده در گیر زرق و برق دنیا شده وثروتمند میمیرند به جای این که ثروت مند زندگی کنند وبرای اخرت خود توشه ای کنار نگذاشته اند و این است خاصیت دنیا.
"دنیا مزرعه الاخرت"
با سلام و عرض ارادت
1.انسان حقیقتی نا شناخته است . نا شناخته از آن جهت که در شناخت خود و سرمایه های درونی خویش دچار غفلت شده و نتوانسته به آن شناختی که باید ، برسد.ابعاد وجودی انسان بالا تر از ان است که آدمی در حال حاضر میداند و از آن بهره میبرد.خدای عزوجل انسان را خلیفه خویش قرار داده و ظرقیت وجودی والایی رادر ذات وی نهاده .امروزه اکثر آدم ها ، انسانیت خویش را فراموش کرده و روی به آدمیت آورده اند .ارزش و لیاقت سرمایه هایی که خدای به عنوان گنجینه در وجود انسان قرار داده ورای آن چیزی است که در افراد اطراف و خود می بینیم.
خدای متعال انسان را آفرید برای هدفی والا که برای رسیدن به این هدف موانع و پیچ های خطرناکی نیز دیده میشود و البته پر پرواز هایی برای آسان و زود تر رسیدن .اگر این مسیر و خویش را درست و کامل بشناسیم و از توانایی ها و سرمایه های وجودی خویش که در حال حاضر به خیلی از آن ها هنوز مشرف نشده ایم ،میتوانیم به هدف نهایی برسیم و اگر چنین شد،رشد کرده ایم و گر نه خسر.وای به ان زمان خسران که خود خسران بدترین خسران است!!!!

2.دنیا گذرگاهی است برای رسیدن به مقصد نهایی،راهی است که همه باید از آن بگذرند.فرصتی است که خدا به انسان داده تا با ان به انچه باید برسد ،برسد .بنابراین دنیا مذمت شده نیست چون مار ا یاری میکند تا به مقصد نهایی برسیم و البته که وابستگی و محدود شدن و گیر کردن در ان و به ان نکوهش شده.
آدمی باید هوای خود و حساب وکتاب خود را داشته باشد و غفلت نکند که دنیا نیز وسیله است نه بیشتر و از این وسیله استفاده هایی میشود کرد و پلی توان ساخت برای آینده ابدی.
باسلام.باتوجه به برداشت های این حقیر درباره ی مظالب کتاب پاسخ خود را به شرح زیر اعلام میدارم:
1.انسان موجودیست که درتمام زمان حیات خوداسیرومبتلای خسران است مگراینکه هدفی را بیابدآن هم هدفی که دربرابراستعدادهایش ناتوان نباشد.انسان موجودی است که تنها با ایمان وعشق به حق که ثبات جهان است در راه قرار میگیرد و با خرج داشته های خود که همان استعدادهاست رشد میکند.اتسات میتواند در تما دوران ازچی هدفی باشد که استعدادهایش را به احتکار و اسراف بکشد و نیز قادر است به انکه کشش های خود را با فکر ارزیابی کند و با عقل نظارت کند و از پی عشقی که او را به صالح ترین اعمال هدایت میکند بدود.انسان به ظورکل دربرداشت من موجودیست که عرش یا فرش را خود برمیگزیند.
2.انچه من فهمیدم این است که دنیا جاییست پر از چاه و البته پر از راه هم.
جایی که میتواند شایستگی هارا بسنجد و ارزانترها را در خودش فرو ببرد.مکانی پر از امیال وگرایش های گوناگون که ندانسته معشوق ما میشوند.دنیا مکانیست که درهر دو بعد حق و باگل مجال همراهی ما را دارد هم در باگل فرصت عمیق کردن مارا همر حق مجال پرواز دادن مارا.
۳۰ بهمن ۹۲ ، ۱۸:۵۶ الهام بهارلویی
1_انسان همواره دارای استعدادهایی است و انسانها در این استعدادها باهم متفاوتند اما استعداد ملاک برتری انسانها نیست بلکه رشد استعدادها و جهت دادن به انها ملاک برتری میباشد.
همانطور که خداوند نیز این دو را نسبت بهم میسنجد بس رشد و رهبری مهم است.
به وسیله ی این استعدادها میتوان کشف کرد که انسان برای چه افریده شده است و چون استعدادها بی نهایت است متوجه میشویم که هدف انسان نه تنها دنیای مادی بلکه بهشت نیز هدف انسان نیست و بهشت تنها منزل گاه انسان است و مقصد انسان بی نهایت است. اگر هدف انسان بهشت بود این همه استعداد لازم نبود.
اگر انسان راه خود را بشناسد و هدف داشته باشد شب و روز در تلاش است همانطورکه شهدا چون راه را شناخته اند و فرصت را کم دیدند شب و روز در راه خدا تلاش میکردند و حتی خواب برای انها بی معنا بود یا اینکه امام علی علیه السلام از راه طولانی و توشه ی کم سخن میگوید.
انسان استعدادهای خود را کشف میکند و به آنها شکل میدهد و به تکامل میرسد.اما تکامل اخر کار انسان نیست و این کمال باید به رشد برسد اگر چنین نشود با وجود بر بودن انسان او زیان میبیند و به بوچی میرسد.
انسان زمانی ادم میشود که به استعدادهای شکل گرفته ی خود جهت بدهد در غیر اینصورت به گفته ی قرآن انسان همواره در خسران است مگر اینکه به هدف و عشقی برسد و این عشق تمام استعدادهای اورا بارور کند و رشد دهد.و دیگر عامل مانع از خسران انسان عمل است و نذکر که غفلت انسان را کنار میزند و همه ی این عوامل درکنار هم معنا میابد و به تنهایی خسران انسان را دربی دارد.
مادامی که انسان با خدا معمله کند هم بی نهایت رشد میکند و هم به سمت بی نهایت حرکت میکند و دوچار خسران نمیشود.




2_دنیا محل افزایش سرمایه ها و تکامل و رشد انسان است.انسان بی نهایت راه دارد و باید ابزار خوند را بسازد تا بتواند بی نهایت بالا رود و دنیا محل ساخت ابزار است.هر کس در دنیا بهتر کار کند به سمت بی نهایت بیشتر حرکت میکند.
الدنیا مزرعه الاخره است اگر انسان در دنیا رشد کند در اخرت به همان نسبت بالا میرود.
بس دنیا محل انتخاب هدف و دنبال کردن ان و بارور کردن استعدادهاست.
۲۹ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۴۵ میناباقری
باسلام وعرض ادب واحترام.
1.تعریف انسان.باتوجه به بحثی که مادرگروه داشتیم به این نتیجه رسیدیم که انسان حیوان ناطق است وهمه ی ما درابنابشرهستیم وهنگامی به انسان خوانده می شویم که تکامل پیداکنیم.دراینجامنظورازتکامل تکامل جسمی است.یعنی اینکه بشر ابتداازلحاظ جسمی تکامل پیدا می کندوچیزی که همیشه ما درمکالمات اشتباه استفاده می کنیم کلمه ی رشداست.
ماابتدابشرهستیم وپس ازتکامل یافتن جسمی وروحی بااستعدادوقوه ی تفکروتعقلی که خداوندبه انسان عطاکرده بایدبه رشدبرسیم.انسان هاهنگامی که دردنیای مادی هستندمرده اندوهنگامی که ازدنیای مادی جداشوند ووارداخرت شونددرواقع زندگان واقعیند.براین اساس می توانیم بیان داریم که انسان امتداددارد وبرخلاف تفکربعضی از دنیاپرستان که دل به دنیابسته اندمرگ پایان زندگی نیست وورودبه زندگی جاودانه است.
چون انسان بی نهایت سرمایه داردپس تابی نهایت ادامه داردوبرای رسیدن به بی نهایت باید استعدادش رابارورسازدکه مبنی بررشد است.رشدرهبری کردن استعدادهای تکامل یافته است.به این معنا که انسان باید استعدادهای کامل شده اش راسمت
2.تعریف دنیا.همانگونه که خداوند در قران کریم بیان داشته دنیامزرعه ی اخرت است.به این معناکه خداوندانسان رااشرف مخلوقات قرارداده یعنی همه ی موجودات روی زمین رارام انسان کرده وهرانچه راکه انسان برای رسیدن به اخرتی خوب نیازداشته دردنیا قرارداده وهم چنین به انسان قوه ی تفکروتعقل واختیارعطاکرده وانسان ها بایددنیارافانی بدانندودنیا فقط محلی برای گذروامتحان است.ماانسانهابایدچنان دردنیاعمل کنیم که اخرت خود رابسازیم.بیشترما انسانها دنیارامحلی برای خوشگذرانی می دانیم.غافل ازاینکه پل برای رسیدن به اخرت است وماپس ازمرگ نمی میریم وبه دنیای زندگان سفرمیکنیم.ماانسانها دراین دوره زمانه فکرمیکنیم که باراه اندازی صنعت های جدیدمی توان نهضت اخلاقی راه انداخت وبارسیدن به بعد معنوی درمراتب بالاترکارمان کامل شده است وازاین موضوع غافلیم که دران موقع بیشتربه پوچی رسیده ایم.
3.برداشت از معبود هستی.خداوند کریم بسیاربخشنده ومهربان است وماانسان هاهستیم که قدرخدایمان رانمی دانیم وازدستوراتش نافرمانی می کنیم.بیشترماانسان ها خدای خودراانطورکه بایدنشناخته ایم وفقط اززبان بزرگترهاچیزهایی شنیده ایم و...
بیشترماانطورکه باید خدارانمیشناسیم.درواقع به نظرمن بیشترباتکیه برقوه ی خیال سعی می کنیم خدارابشناسیم مانند همان بچگی هایمان که خداراابرفرض میکردیم.اماحال که بیشترفکر میکنیم وباتوجه به تفاسیری که از ایات قران برایمان بیان می کنندمتوجه شدیم که خداوندکریم هیچگونه وجودمادی ندارد.من خودم همیشه فکرمی کنم من خدای خودم رانشناخته ام وگرنه بیش ازاینهابه درگاهش میرفتم.همیشه درکتابهاخوانده ایم که انسانهایی به درگاه حق متوسل شده اندامافقط درگمان ووهم بوده.
4.دشمن مادرهستی.دشمنان اصلی مادرهستی شیطان وشیطان پرستان ومهم تر ازهمه شیطان صفتانند.همه ی انهایی که مقابل راه حق ایستاده اندوباظلم کردنشان به مظلومان هرگونه که می توانندانهارااذیت میکنند.اینهاهمان چیزهایی هستندکه مابایدازسرراه اسلام ومسلمانان برشان داریم.دشمنان ماسعی دارند که ازهرراهی شده که ازجمله می توان شبکه های غیراسلامی ماهواره ووب های اینترنتی ووو. وجه ی مسلمانان واسلام راخراب کنند.این میان ماهستیم که بایدبفهمیم چه کارکنیم.

۰۶ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۱۱ فرصت پرواز
سلام بانو.
انشاالله خدمت میرسیم.
ممنون از اطلاع رسانیتون.

زیر سایه گل زهرا
پاسخ:
سلام
در پناه عمه سادات

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">